از کانبرا تا تهران؛ پشت پرده اقدام بیسابقه استرالیا چیست؟ | آیا فصل تازه در فشارهای دیپلماتیک آغاز شده؟

رویداد۲۴| تنش دیپلماتیک میان ایران و استرالیا وارد مرحله بیسابقهای شد. دولت آنتونی آلبانیزی، نخستوزیر استرالیا، با متهم کردن تهران به دخالت در دو حمله یهودستیزانه در سیدنی و ملبورن، احمد صادقی سفیر ایران را «عنصر نامطلوب» خواند و به او و سه مقام دیگر جمهوری اسلامی هفت روز فرصت داد خاک استرالیا را ترک کنند. این نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم است که استرالیا سفیر یک کشور خارجی را اخراج میکند. استرالیا همچنین کارکنان دیپلماتیک خود را هم از تهران فراخوانده و از شهروندانش خواسته که ایران را ترک کنند.
از زمان آغاز جنگ اسرائیل و غزه در اکتبر ۲۰۲۳، موجی از حملات به خانهها، مدارس و مراکز یهودیان در استرالیا رخ داده است. سازمان اطلاعات امنیتی استرالیا مستقیما ایران را متهم به نقش آفرینی در حمله سال ۲۰۲۴ به یک رستوران و کنیسه یهودی کرده است. به باور تحلیلگران تصمیم اخیر استرالیا در چنین فضایی نهتنها به معنای واکنش به یک حادثه داخلی، بلکه پیامی روشن به متحدان غربی این کشور محسوب میشود.
پیوستن استرالیا به بلوک لیبرال دموکراسی علیه ایران
رحمان قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالملل، در واکنش به این اقدام استرالیا نوشت: «واکنش تند استرالیا به ایران میتواند نشانهای از تشدید تنش دیپلماتیک بین ایران و بلوک لیبرال دموکراسی در دنیا باشد. پیش از این نیوزلند و کره جنوبی و حتی ژاپن بهعنوان متحدان اصلی این بلوک واکنشهای تندی در قبال ایران اتخاذ کرده و در تحریمها علیه آن مشارکت کرده بودند.»
به باور او، اخراج سفیر ایران باید در چارچوب روندی وسیعتر دیده شود؛ روندی که فراتر از اختلافات دوجانبه و در امتداد فشارهای هماهنگ غرب بر تهران قرار دارد.
موازنهجویی استرالیا میان ایران و اسرائیل
امیرعلی ابوالفتح، تحلیلگر سیاست خارجی، اما نگاه متفاوتی دارد. او نوشته: «شاید بیش از آنکه دعوای استرالیا با ایران باشد، این اقدام برای موازنهبخشی به سیاست خارجی استرالیا در پی جدال شدید میان این کشور و اسرائیل باشد تا به متحدان کانبرا نشان دهد استرالیا پشت اسرائیل را خالی نکرده است».
از نگاه ابوالفتح، تصمیم کانبرا کمتر از جنس تقابل مستقیم با ایران و بیشتر تلاشی برای ترمیم روابط پرتنش با تلآویو و غرب بوده است.
فراتر از یک اختلاف دوجانبه
اقدام اخیر استرالیا را، اما باید در کنار تحولات مشابه در ماههای گذشته دید و توجه دادشت که برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان و اتریش سطح روابط دیپلماتیک خود با تهران را کاهش داده و شماری از کشورهای آسیایی همچون ژاپن و چین، تعداد کارکنانشان در ایران را محدود کردهاند. این روند نشاندهنده یک هماهنگی بینالمللی است که به گفته بسیاری از ناظران، هدف آن افزایش فشار و محدودسازی کانالهای ارتباطی ایران با جهان است.
تعطیلی یا محدودسازی سفارتخانهها به معنای کاهش ابزارهای رسمی گفتوگو و افزایش خطر انزوای سیاسی است. این وضعیت علاوه بر بالا بردن هزینههای اقتصادی و سیاسی، میتواند در آینده به ابزاری برای تحمیل تغییرات راهبردی به ایران بدل شود.
اخراج سفیر ایران از استرالیا تنها یک اتفاق دیپلماتیک مقطعی نیست، بلکه نشانهای از آغاز فصلی تازه در فشارهای بینالمللی بر تهران است؛ فصلی که میتواند نهتنها روابط ایران با غرب، بلکه توازن دیپلماتیک آن در آسیا را نیز تحتتأثیر قرار دهد. حال باید منتظر ماند و دید که تهران در مواجهه با این روند، چه میکند و آیا بازاندیشی جدی در سیاست خارجی را در دستور کار قرار خواهد داد؟ پرسش اصلی اینجاست: آیا ایران راهبردی تازه برای مدیریت این موج فشار دارد، یا شاهد گسترش تدریجی انزوای دیپلماتیک خواهیم بود؟



نمونه ای از رساندن ایرانیها به مقام انسانیت
